بسم الله الرحمن الرحیم
میخواستم در تکملۀ سخنان استاد درباره ادبیات پیش از اسلام
ایران کلماتی عرض کنم. همانطور که استاد فرمودند ادبیات پهلوی مقدمات جامعی برای ادبا
و نویسندگان دری فراهم کرد که با پشتوانۀ آن آثار توانستند مکتوبات ارزشمندی از
خود به یادگار بگذارند.
اینجا میخواهم از بخش 11 کتاب از گذشته ادبی ایران» نوشته دکتر
زرینکوب فقید مطلبی را نقل کنم. ایشان در این بخش اشاره دارند به اینکه ارزیابی
میراث فرهنگ پهلوی که در پایان عهد ساسانی و کمی پس از آن در ایران به وجود آمد،
در شناخت زمینۀ سنتی در نثر و شعر و نثر زبان دری اهمیت دارد. استاد زرینکوب قائلاند که آثار دینی زبان پهلوی
به معنای خاصّ ادبیات نیست، ولی تألیف کتبی همچون بندهشن، دینکرت، شکند گمانیک
وچار، داتستان دینیک و مانندهایشان که استاد خائفی ذکر فرمودند، نشانگر این است که
زبان پهلوی استعداد بالایی برای مطالب دینی داشته و بهتبع زبان فارسی دری هم در
حوزههای مفاهیم حکمی و کلامی و دینی آمادگی بالایی به دست آورده.
همین توانایی است که بعدها گونهای ادبیات به نام تعلیمی، خود
شاخهای سترگ و پرتصنیف را در ادب فارسی بارور میکند. و حتماً میدانید که در شعر عصر سامانی و
غزنوی علاوه بر انعکاس مسائل حکمی و دینی، اساطیر و قصص و آداب گذشته بود که
سرچشمۀ بخش بزرگی از این آثار شد. پس از امثال فردوسی، رودکی، سنایی و دیگران، در
اشعار و آثار آیندگانی مانند نظامی و حافظ شاهد حضور پررنگ عناصر پیش از اسلام
هستیم که اگر منکر پرباریِ آثار پیش از اسلام از حیث اسطورهها و حکمتها بشویم، نمیتوانیم برای شکوه ادبیات قرون
پنجم تا هشتم هجری در ایران توجیهات پذیرفتهشدهای بیاوریم.
ایشان در ادامه اجمالاً آثار مهم دینی پهلوی و دلایل بقا و
فنای آن در عصر اسلامی را طرح میکنند. نخست بندهشن که گونهای کیهانشناخت مزدیسنایی است و بخشهای اساطیری، دینی و تاریخی
دارد و در انتها بهنوعی پیشگوییهای آخرامانی. دیگر کتاب داتستان دینیک که به معنی امروز
در علم توحید یا همان یزدانشناخت است و بخشی هم به تاریخ افول زرتشتیان میپردازد. مهمترین اثر دینی زبان پهلوی
کتاب دینکرت است. این کتاب در واقع دفاعنامه زرتشتیان است در روزگاری که اسلام تمام
مرزهای عقیدتی این کیش را مورد هجمه قرار داده. گزارش گمانشکن یا شکند گمانیک وچار نیز
از مقوله همان دفاعیات است با این تفاوت که آثار نفوذ دیگر اندیشهها از قبیل تصوف و کلام
اسلامی در آن قابل مشاهده است.
در واقع دلیل گسترش و ترجمه این قبیل آثار درونمایه دینی و وجه دفاعی آنان
است که ترجمۀ عربیشان بهشکلی جهت دفاعیات بعدی مسلمانان بوده. در مقابل،
کتبی مانند ایاتکار جاماسپیگ، مینوک خرد، ماتیکان یوشت فریان، ائوگمدئهچا و حتی ارتایویراف نامگ که در سخنان آقای
دکتر خائفی شرحش آمد، با وجود اشتمال بر مسائل دینی و خالی نبودن از لطایف ادبی،
به دلیل مشحون بودن از عقاید خاص دین زرتشت مربوط به پیشگویی آخرامانی و مرگ و
پس از مرگ و دوزخ و برزخ و بهشت مزدیسنایی، از قافله ترجمه به عربی جا ماند و مدتها بعد مورد توجه
برخی ادبایی قرار گرفت که احیاناً با عَلَم کردن اینگونه آثار سعی در
مقابله با فرهنگ عربیاسلامی داشتند.
در نتیجه، وجود تمام این آثار حکایت از آن دارد که غنای
زبان فارسی در سدههای پس از اسلام تا حدود زیادی مرهون پشتوانههای اینچنینی بوده که به نظرم در
بررسی سیر تحول ادبیات فارسی نباید از آنان غافل ماند.
درباره این سایت